جدول جو
جدول جو

معنی سر لتیر - جستجوی لغت در جدول جو

سر لتیر
مرتعی در حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ رِ)
سر شمشیر، سر کوه. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از روشنایی. (برهان) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
حکیم و فاضل و دانشمند. (برهان). مرد بزرگ و فاضل. (جهانگیری). بزرگ و حکیم و فاضل و دانشمند. (آنندراج) ، کنایه از مسافت یک پرتاب تیر. (آنندراج) ، هر یک از تخته هایی که زیر تیر سقف گذارند، قسمتی از تیر که از ساختمان بیرون ماند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
هر یک از تخته هایی که زیر تیر سقف گذارند، قسمی از تیر که از ساختمان بیرون ماند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سر و چشمانش متوجه زمین است، مطیع فرمانبردار: جوان سر بزیری است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر تیز
تصویر سر تیز
آنچه که دارای نوک تیز باشد (مانند شمشیر مژگان خوبان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرتیر
تصویر سرتیر
((سَ))
تند، سریع
فرهنگ فارسی معین
فوری، بلافاصله، فور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرمنشأ و محرپک اصلی، سریع
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در جومه ی شهرستان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بزیر، با حیا
فرهنگ گویش مازندرانی
درپوش ظرف
فرهنگ گویش مازندرانی
ساده لوحی
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود، ستون حمال
فرهنگ گویش مازندرانی